-
سه شیخ
سهشنبه 9 آبانماه سال 1402 17:55
نقل است ز کُنوس بن عنکته، کبیر زعمای تاریخنبیس ولایات شغالیا، که سه شیخ همیزیستند در خاور تقدیس: شیخ محمود دُمبریده، شیخ پورتال دُمدراز و شیخ حسن نجورسن. حکایات اینان همه در سه باب به تاریخ اندر است: وِگ چارگی، ریاضت بارگی و پٌرکباب خوارگی. پندی چنان به این سه باب تپانیده است اندر که هر کو نکند فهمی جانم زان پند...
-
شیخ زقانون
پنجشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1398 19:05
شیخنا قانون را بس عزیز همیداشت و او را هماره این ذکر بر لب بود که الله یحب الذین القائمون. قائم را هم ایدون برپادارندهی قانون معنا همی نمود. در خبر است که شیخ ما قانون را روشن، ساده و همهفهم میطلبید پس قانونی بربنهاده بود بدین ترتیب، در یک بند. نه بیش و نه کم. این که: هر کسی کاری بکند یا چیزی بگوید و هر کس کاری...
-
هشت پند (ماجراهای پیرِ ما و اعمال مترتب بر آن)
سهشنبه 9 خردادماه سال 1391 23:50
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA شیخنا جامع الحکایات را به لغت عجم، پیر پرماجرا نام بنهادندی ز پارینه سالان. در خبر است: آن را کو خبر از پیر پرماجرا نیست همان بس که گدای حق خویش به دیار غربت اندر باشد و اقبالی نیابد. والله یعلم و انتم لا تعلمون. زین نمط، بباید انگشت به گشایش گرهِ حقهی حکایات شیخ بِبُرد...
-
شیخ و جلبکان و نگاهبانان و الخ
دوشنبه 7 آذرماه سال 1390 22:15
جلبکان را، جلبکان را بیارید! نگونسار شیخ ما، شورالمساکین بگفت، اعظم اعاظمِ بلادالسالکین. در حال، هفت تن بیاوردند، شیهه کنان و جامه دران و همه در انکار که نه ایم جلبک و چند و چون بسیار بشد به شور مشاوران خاص حضرت شور. بگفت: دِ یالّا دِ. هان بگفتند. پنج شش هان و اندک هانکانی نیوش بگشت از پس و پیش و جماعت به سکوت غرقه...
-
یادواره ی حضرت قاس
پنجشنبه 1 مهرماه سال 1389 12:28
قاشق بن ریواس بزرگ مردی همی بود. خدای را! خدای را! که قاشق بن ریواس شگفتا مردا که قاشق بن ریواس بودی و ما ز وی ناشناس. چرا که وی شناس حق بودی و ما مزبلگان ناشناس. ای وای که خاک بر سر سخیف اولاد بشر. ای امان از جهل. جهل آدمی را کشت. بر شما باد قاشق بن ریواس. در خبر است، به سنه ی فندوق، گفتند یا قاس (و به اختصار قاشق بن...
-
جام جهانی٬ اختاپوس و مولانا بنقلوس
جمعه 18 تیرماه سال 1389 15:13
در احوالات شیخنا بنقلوس بن زبر صخوشی نقل همی کردهاند کهنهشغالان عرصهی تقریر، منقولاتی چنان دامنهدراز که مولانا شنبل البشکور همیگوید مرا ریش همی بسوخت صورت گداز. زان جمله به سیاههی ابن بنیدی بیامدهاست ذکر اوی که حلول وی در جان اختاپوس به بازیان لگدرو بینالامم، سنهی دوهزار سال و ده سال بیش، هزار آتش در خرمن...
-
حکایات نامفهوم از گریزانگی حال
چهارشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1389 10:14
حکایات نامفهوم از گریزانگی حال القصه در خبر است که درویش بیابانگرد را بدیدند در حوال دانشگاه. بگفتند چه کنی یا برادر این جا در؟ گفت من آمده ام تا بنگرم که بوده که عکس آن یار مرا پاره بکرده است؟ بگفتند ما را ماتحت پاره بکرده اند در زندان و آن یک را ماتحت جر بداده اند به الله اکبر در بامان و این کشور را کیسه ی بیت المال...
-
در کار پرت گویی، راه خطر بپیمای
چهارشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1389 09:59
در کار پرت گویی، راه خطر بپیمای گویند شیخنا معترف بالله به مقراض مصنوع یابان مشتاق بگشت. این حکایات مندرج است در همه بلاد و هر که این نخوانده پس نخوانده از طبیعیات و الهیات و تفلسف هیچ نداند و بر علم مدنی درازگوش باشد و تاریخ و ژئوپولتتیک وی را ثقیل آید و فن خطابه و شعر و نقد و وقتی گویم هیچ خود در بیاب تا گلو نپارم و...
-
پنجه ی شیخ معقول به روزگار بوقلمون
پنجشنبه 8 اسفندماه سال 1387 18:50
حکایت هفتم پنجه ی شیخ معقول به روزگار بوقلمون بس گفتارمند همیبود شیخ ما. به گفتارِ پند اراده همیبنمود شیخ ما و خالی زِ گفتار همی زدود شیخِ ما. نقلاست به ایام نوشباب ، شیخی داشت شیخِ ما ، شاخالشّیوخ ، شیخِ روزگارِ قلندرانِ مغبچهدوست. پس روی بکرد آن بزرگ ، دودینه به دست. بگفت: هان! نوشباب! بیا تپکپکی بنما تا...
-
طیبات دماغ اندر خرده مؤمن گری
پنجشنبه 19 دیماه سال 1387 19:42
حکایت ششم طیبات دماغ اندر خرده مؤمن گری "شغول ، شغول ، یا تریز و یا ترزول ، ... الملایین ، والحواس الملامین ، نون ، نون ... یا ترکیب الخپول" _نشان به نشانِ ابن ابی امیرعبید رسلواتی ، به کنیه ی امیر پرکاشن ، صاحب جن نامه ی اعلاء چنین نقل است که شیخنا ترزول به راه اندر از بادیات کل کبوت نظاره به رند عالم سوزی...
-
در زُبدگیهای مولانا خوشجَه
چهارشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1387 00:10
حکایت ششم در زُبدگی های مولانا خوشجَه شیخنا و مولانا ، همه فی ذکرِهِ در عَجَب، آن بود که خود بود و همان نیز نبود. همی جهدِ بسیار بکردند در تمشِیَتِ آثارش، بهرِ فهم و همی کور بگشتند در نافهمیِ اسلوبِ علمِ بی کرانش. پس سدهها باشد که کس را تقرب به فهمِ مفاهیمِ فاهمهاش بیضتین نجنبد و آری که آری! زِ دندان نبشتههای...
-
رفیق الخلایق و روایتِ تجدد بردن نزدِ مردمان
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1387 15:04
حکایت پنجم منتشر شده در آذر ماه سال 1385 در وبلاگ فیلتر شده ی "به خاطر یک مشت کلام" رفیق الخلایق و روایتِ تجدد بردن نزدِ مردمان مولانا رفیق الخلایق را در خبر است که امیدِ افزون همیبست در مردمان و هماره همیگشت روزان و شبان به بازار و مریدان را ارج همینهاد و مریدانِ شیخ ، همه پیشهوران و معلمان و عوام وخواص همی در...
-
اندر حکایات شیخین و اندر همه چیز
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1387 15:04
منتشر شده در آبان ماه سال 1385 در وبلاگ فیلتر شده ی "به خاطر یک مشت کلام" حکایت چهارم اندر حکایات شیخین و اندر همه چیز مولای ما شَنبَل البَِشکور ، اُنسی و اُلفتی داشت با شیخ سَنبوس ، کبیرِ مشایخِ فُراتَینِ عجم . چنانی نقل است که وی را طاقت نی همی بود حضرتِ سنبوس را صبحی تا ظهر ندیده باشد . به سنه ی عام الغراب ، پیر...
-
شیخنا بحرالعذاب که میداندار بود
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1387 15:03
منتشر شده در آبان ماه سال 1384 در وبلاگ فیلتر شده ی "به خاطر یک مشت کلام" حکایت سوم شیخنا بحرالعذاب که میداندار بود شیخنا به جماعت مریدان ناشناس بود . پس در اقوال است مریدی ، ظهرگاهی راه بر وی ببست که : هان! چه کس تو را یاری کند ، گر راه بر تو نگشایم ؟ بگفت : تو را که یاری کند گر ماری تو را بزند ؟ مرید بخندید . پس در...
-
زاهدِ خلوت نشین ، شیخ و باقی قضایا...
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1387 15:03
منتشر شده در تیر ماه سال 1384 در وبلاگ فیلتر شده ی "به خاطر یک مشت کلام" حکایت دوم زاهدِ خلوت نشین ، شیخ و باقی قضایا... شمایل و حکایات غار بُنُدق را مولانا مُحکمالمُعانی به زاخ نامه وارد بکرده است و آن ، احوالاتِ مولانا شیخ الشیوخ ، شنبول را نیک همی نمایاند . حکایت آن زاهد خلوت نشین را مولانا صامت...
-
اندر مقام ربانی ابن بصائر
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1387 15:02
منتشر شده در خرداد ماه سال 1384 در وبلاگ فیلتر شده ی "به خاطر یک مشت کلام" حکایت نخست اندر مقام ربانی ابن بصائر منقول به سیاههی ابن ابی الفُضولِ مُشَعشَعانی ، حاکمِ مُلکِ کنزُالنّواقص است ؛ کو به فرزند توصیت بنمود ، که یا بُنَی : لَکَ بِالقصص الشّیوخ ، و اِبن بصائر ، هُوَ علی الخصوص . پس به دیارِ کنزُالنّواقص هیچ زِ...
-
تجدید حکایات شیوخ
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1387 13:41
تجدید حکایات شیوخ همه دانند که حکایات شیوخ زهر دلهای ناسُخته است و شر مردمان ناپخته و آنکه بیبصیرت دل به اسرار چشم دوخته ، کِی نکتهای آموخته . حال که تسرّی این ملاحت را قیچی به دستانِ مجازی ، آن بزرگ مردانِ حفظِ ارزشهای خیالبازی ، یگانه حاکمان تمام عرصههای تطویلی و ایجازی روا ندانسته اند ؛ این حقیر که راوی روایاتِ...